سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بیقرار عدالت
دوشنبه 89 خرداد 24 :: 4:33 عصر ::  نویسنده : روح الله عباسپور

شاید شما هم شنیده باشید که شیخ اصلاحات گفته «سر قبر پدرم هم نمی توانم بروم» چون هستند کسانی که بخواهند او را بزنند.
کروبی که تا پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری تنها یک لطیفه سیاسی بود و کارها و موضع‌گیری‌هایش موجب خنده مردم می‌شد، با نزدیک شدن انتخابات کم کم احساس شخصیت کرد و به اشتباه گمان کرد که واقعا کسانی که برایش کف و سوت می‌زنند حتما به او رای می‌دهند.
او که خود را رجل سیاسی می‌دانست هیچگاه نفهمید که دخترکی خبرنگار چگونه او را فریب داد و با سوالات خود، پاسخ‌هایی از او گرفت که مشاورانش او را از مصاحبه منع کردند.
این ابوموسای زمان که منزلش را برای هزینه انتخابات فروخته بود، هیچگاه نفهمید چگونه کرباسچی با حیله گری از فیلم تبلیغاتی او برای تبلیغ خود و مبری کردن خود از اتهام‌های مختلف بهره جست.
این شیخ ساده لوح که پس از انتخابات با ادعای تقلب بدون ارائه حتی یک سند نشان داد دچار سفاهت سیاسی است و شایستگی انجام فعالیت‌های سیاسی را ندارد به قدری از بلاهت رنج می‌برد که حتی حاضر شد تجاوز به پسرش را هم مطرح کند تا در بلوای پس از انتخابات حرفی برای گفتن داشته باشد ولی در نهایت با بی شرمی حرفش را در مورد تجاوزها پس گرفت، حرفی که به او دیکته شده بود.
به قطع و یقین، عملکرد و موضع گیری‌های کروبی در یکسال گذشته بیش از این که به نفع حزب متبوع و طرفدارانش باشد خوراک تبلیغاتی برای دشمنان بود برای اثبات این مطلب کافی است سری بزنید به رسانه‌های معاند نظام مانند بی‌بی سی و صدای آمریکا، رادیو فردا و ... و مطالب آنها را پس از هر سخن و عملکرد این فتنه‌گر بخوانید. از این رو ناراحتی مردم از چنین سیاست‌مدارنمای روان‌پاکی دور از ذهن نیست چرا که عملکردش غیرمنطقی و موجب به هم ریختگی شهر و زندگی مردم شد.
به هر حال باید به کروبی گفت که تو هیچگاه یک سیاست‌مدار نبودی بلکه بازیچه‌ دست دیگران برای رسیدن به اهدافشان بوده‌ای و امروز هم وضعیت به وجود آمده را خود به وجود آورده ای و «خودت کردی که لعنت بر خودت باد»/ پایان




موضوع مطلب : شیخ اصلاحات, کروبی, سفیه سیاسی, لطیفه سیاسی
جمعه 88 شهریور 27 :: 5:46 عصر ::  نویسنده : روح الله عباسپور

 

پس از انتخابات پرشکوه 22 خرداد و رای قاطع مردم به جریان اصولگرا و گفتمان امام(ره) و انقلاب، کسانی که ظرفیت و آستانه تحملشان تنها در حد شعار است این پیروزی بزرگ ملی را برنتابیدند و هر روز با اجرای یک سناریو کوشیدند بر طبل «ما نمی‌توانیم» بیشتر بکوبند و کژ‌ راهه‌ای را که پیش از انتخابات آغاز کرده‌ بودند مصمم‌تر به پیش ببرند. البته ناگفته پیداست که این جریان با رهبری شخصیت‌های انقلابی و مبارزی به وقوع پیوست که نه تنها دلسوزان نظام، بلکه دشمنان قسم خورده خارجی را هم به بهت فرو برد تا آنجا که با دست‏پاچگی همه پل‏های پشت سرشان را که در چندین سال استقرار گفتمان امام(ره) و انقلاب در کشور مجبور شده بودند بنا کنند و گام به گام تا مرز مذاکره با ایران پیش بیایند به ناگه شکستند و عجولانه دچار یک اشتباه راهبردی شدند.

به هر حال توهماتی که در این مدت بر سکانداران جریان اصلاحات غلبه کرد نشان از بی ظرفیتی موجود در کل این جریان دارد، جریانی که هشت سال گفتمان تازه به دوران رسیده‌اش را بر مردم تحمیل کرد، ولی حتی یک هفته هم تحمل جریان رقیب را نداشت و از همان روزهای نخستین آغاز به کار دولت نهم، تخریب و کارشکنی خود را آغاز کرد، ولی در جریان انتخابات اخیر به خوبی نشان داد که پشت این چهره مهربان‌تر از مادر، چیزی جز بی منطقی، لجبازی و حزب‌پرستی وجود ندارد.

در این میان شیخ اصلاحات که به دلیل داشتن سابقه مبارزاتی و همراهی‌اش با بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران توقع بیشتری از او می‌رفت به دلیل طبع ساده و بی‌آلایشش به راحتی از سوی کسانی چون معاون اول پیش‌نهادی‌اش وارد بازی خطرناکی شده که در حال حاضر او را گام به گام به ثقیفه انقلاب نزدیک می‌کند.

اظهار تقلب در انتخابات و درخواست غیرقانونی ابطال این حماسه ملی بدون داشتن هیچگونه دلیل و مدرک محکمه پسند از توهماتی بود که باعث شد برخی از اندک جماعتی که به وی رای داده بودند از این کار اظهار شرمندگی کنند به ویژه با وجود لشکرکشی‌های خیابانی و مزاحمت برای کسب و کار و زندگی روزانه مردم.

مطرح کردن جریان ترانه موسوی که دروغی بیش نبود و اصرار بر صحت این جریان ناخودآگاه جمله «اصلاحات خون می‌خواهد» را به ذهن می‌آورد و این سوال را برجسته می‌کند که شیخ اصلاحات از اثبات این مساله چه سودی می‌برد و در پی چیست؟ آیا براستی در پی احقاق حقوق مردم است؟ آیا مردمی که در جریان لشکرکشی‌های خیابانی دچار ضرر و زیان شدند حقی ندارند؟ آیا جز این نیست که بیشتر کشته شدگان در اغتشاشات اخیر کسانی بودند که یا به خاطر دفاع از نظام اسلامی شهید شدند یا عابران و رهگذرانی بودند که به دست منافقان و با هماهنگی و همکاری سفارت انگلیس و فرانسه برای جریان سازی های خبری شبکه‌های بهایی مسلکی مثل بی بی سی و سی ان ان و دیگر مزدخواران کشورهای غربی کشته شدند؟ حال آیا شیخ به دنبال شهید اصلاحات می‌گردد تا با سر نیزه کردن پیراهن خونینش، مشروعیت عمل خود در گام نهادن به ثقیفه انقلاب را توجیه کند؟

و گویا زبان شیخ باز در خواندن «اصلاحات خون می‌خواهد» در کام نگشته که در آخرین سناریوی القا شده به او، مصرانه مساله تجاوز جنسی به اغتشاشگران در بند را مطرح می‌کند، مساله‌ای که تاکنون هیچ سند و مدرکی برایش ارائه نکرده و تنها با هوچی‌گری رسانه‌ای آن را بسط داده است. توهمی که نتیجه یک خواب پریشان در یک شب گرم تابستانی است.

اتهامی که نه تنها عزت شیعه، اقتدار نظام اسلامی، خدمات پلیس و ماموران امنیتی و استقلال و نظارت قوه قضاییه را زیر سوال برده، دستمایه‌ای تبلیغاتی برای کسانی شده که اگر حتی یک روز بر این کشور مسلط شوند اصلاح طلب و اصولگرا نخواهند شناخت.

به هر حال عملکرد مستقیم و غیرمستقیم اصلاح طلبان در دوازده سال گذشته ارمغانی جز بی اعتمادی ملی برای سران این جریان باقی نگذاشته و اکنون در آستانه دهه پیشرفت و عدالت، جمعیت جوان کشور با شور و نشاط و امید بدون این که «راهیان سبز امید» باشند همگام با سیل خروشان انقلاب به سوی رشد و تعالی پیش می‌‌روند، در حالی که برخی عملکردهای نابخردانه سبب شده تا شیخ بماند و اعتماد ملی‌اش.

البته بیان این نکته ضروری است که هیچ ایرانی آزاده دوستدار نظام اسلامی از این که یاران انقلاب به ثقیفه انقلاب بپیوندند شادمان نمی شود. ثقیفه انقلاب یک جریان انحرافی است که پس از انقلاب از بی درایتی برخی بزرگان و بزرگ نماها که قادر به کنترل امیال خود نبودند و در تشخیص حق از باطل گول علم و جایگاه مردمی خود را خوردند به وجود آمد، این جریان مانند سیاه‌چاله‌ای فضایی هر که را بتواند در خود فرو می‌بلعد. توجه نکردن به حلقه‌ها، جریان‌ها و افرادی که اطراف نخبگان را فرا می‌گیرند، دلبستگی نخبگان به دنیا و مظاهر مادی آن مانند فرزندان و خویشاوندان، قدرت طلبی، ترجیح منافع شخصی و گروهی به مصالح ملی و نظام اسلامی، قانون‌گریزی، حزب پرستی، اعتماد به عناصر مساله دار و عوامل دیگر از اسبابی است که با توجه به شدت و ضعف آن می‌تواند یک نخبه سیاسی را به این جریان انحرافی و خروج از حاکمیت الهی ولی فقیه نزدیک کند.

 لکن وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی(ره) به عنوان صحیفه انقلاب بهترین پناه برای همه نخبگان کشور است تا با درنگ در آن راه را از بیراهه بازیابند.  صحیفه‌ای که آنقدر گویاست که نیازی به تفسیر ندارد و هرکس صرف نظر از هرگونه گرایش سیاسی می‌تواند به قدر درک خود از آن بهره جوید و به مسیر اسلام بازگردد.

و در پایان، در جریانات اخیر مردم نشان دادند که اگر هزاران مالک، هزاران ابوذر و هزاران سلمان زمان جان خود را در راه عزت اسلام و نظام اسلامی از دست دهند هرگز نخواهند گذاشت این ننگ تاریخ دوباره تکرار شود و به دورانی بازگردیم که غرب استعمارگر به خود اجازه دخالت در امور داخلی کشور  را دهد.

به امید روزی که سیاستمداران ما فریب اسم و شهرت خود را نخورند و بدانند نخبگی آنان به برکت انقلاب و نظام اسلامی بوجود آمده وب ا بصیرت و آینده‌نگری مسائل کشور را تحلیل و اقدام کنند.




موضوع مطلب : شیخ اصلاحات, ثقیفه, انقلاب

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 9
  • بازدید دیروز: 37
  • کل بازدیدها: 83607