سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بیقرار عدالت
دوشنبه 88 دی 14 :: 9:12 صبح ::  نویسنده : روح الله عباسپور

 

بصیرت

1ـ بصیرت، بینش و فهمی است که در ماورای احساس و عواطف ما را در یافتن راه حق و دیدن حقیقت یاری می‌رساند. بصیرت همانند چراغی است که در تاریکی شب‌های شک و تردید و در زمان التقاط حق و باطل می‌تواند بهترین همراه برای انسان باشد. ایمان، تقوا، علم، درایت و تفکر از جمله عوامل ایجاد و تقویت بصیرت در وجود افراد است لکن هر یک از آنها به تنهایی شاید نتواند این امر را محقق سازد. موید این سخن برخی اساتید خارج‌نشین و عالمان و نخبگان داخلی هستند که هر روز با تنگ نظری به مسائل می‌نگرند و با طرح شبهات و تحریک عواطف و احساسات مردم، مشکلی به بار می‌آورند.

2ـ این که عموم مردم و حتی درس‌خوانده‌ها به خاطر محدود بودن اطلاعات و آگاهی‌هایشان در زمینه‌های مختلف در بسیاری از موارد با کمک احساس خود تصمیم‌گیری می‌کنند امری روشن است که نیازی به ارائه ادله وسیع علمی برای اثبات آن نیست چه آن که هر کس با مراجعه به وجدان خویش درستی این سخن را تصدیق می‌کند، کما این که هیچ یک از طرفداران تیم آبی یا قرمز دلیلی منطقی بر این طرفداری ندارند و در نهایت پاسخشان به عشق و احساس بازمی‌گردد. لکن در میان برخورد افراد با این مساله متفاوت و به گونه‌های مختلف بروز می‌کند، برخی مطیع احساس خود هستند و به راحتی از آن پیروی می‌کنند و برای آن هزینه می‌کنند، چه این که بسیاری از موارد اسراف در زندگی بر این مبنا پایه‌ریزی می‌شود، گروهی دیگر برای فرار از متهم شدن به پیروی از احساسات به دنبال توجیهی می گردند تا عملشان را در سایه این توجیه، بر مبنای تعقل و اندیشه جلوه دهند و محملی برای گریز از بی منطقی خود مهیا کنند، برخی نیز با سرکوب کردن احساسات خود، برای هر مساله، هر چند ساده و پیش پا افتاده، پی دلیل عقلی و منطقی می گردند و بدین گونه زندگی خود را دچار مشکل می‌کنند.

3ـ در زندگی سیاسی انسان نیز احساس نقش موثر و فراگیری دارد به گونه‌ای که در دستگاه باطل نیز احساس وجود دارد لکن این احساس بر محور دنیا و لذت‌های دنیوی است از این رو رفتار ظالمانه یزید و لشکریانش با سالار شهیدان، یاران و خانواده ایشان بر اساس لذت پیروزی و انتقام امری عادی و تعریف شده است هرچند در این میان به زنان و اطفال نیز آسیب‌های فراوان برسد. در عوض احساس در دستگاه حق، انسان را به چیزی فراتر از دنیا دعوت می کند از این رو در اوج احساس عاشورا «ما رایت الا جمیلا» بروز می‌کند که خود به تنهایی نشان حقیقت و راستی است.

4ـ برای هدایت احساس و شناخت احساس دنیوی و الهی و برای دوری از سقوط در سیاه چاله التقاط حق و باطل چاره‌ای نیست تا به سوی ایجاد و تقویت بصیرت حرکت کرد. بصیرت کمک می‌کند تا دید انسان از گیر محدودیت‌های احساس رها شود، فراتر از محاسبات عقل‌ساخته را دریابد و شجاعانه تصمیم‌گیری کند. لکن آفت بصیرت لجاجت، خودپرستی و داشتن تعلقات دنیوی است. این مساله را در وضعیت سیاسی کنونی کشور می‌توان به خوبی درک کرد. حتی در ابتدایی ترین و به هم ریخته ترین نظام های سیاسی در جهان، جایگاه یا قانونی را برای پایان دادن به مناقشات احتمالی در نظر گرفته‌اند، این جایگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی به ولی فقیه سپرده شده است، لکن شکست خوردگان سیاسی کنونی نه تنها حرمت این جایگاه را حفظ نکردند که با زیر سوال بردن قانون اساسی، صلاحیت سیاسی خود را نیز از دست دادند.

حمله به ارکان و نهادهای مختلف انقلاب از جمله شورای نگهبان، بسیج، سپاه، وزارت اطلاعات و اهانت به روسای قوای مجریه و قضاییه، فراقانونی عمل کردن، نپذیرفتن حرف هیچ کس مگر خود، فرصت طلبی برای به جنجال کشیدن و ملتهب کردن کشور جهت سوء استفاده‌های شخصی و حزبی و تبدیل کردن یک اختلاف داخلی به معارضه با نظام از سوی سیاستمدارانی که خواستار حضور فعال در عرصه اجتماع و تصمیم‌گیری‌های مهم کشور هستند بعید به نظر می‌رسد مگر آن که دچار شیزوفرنی سیاسی شده باشند.

اصولا انسان‌هایی که مدعی رهبری افکار یک گروهی از مردم هستند دارای نظام فکری و دکترین تعریف شده‌ای بر اساس اعتقادات و آموزه‌های مورد قبولشان هستند لکن سیاست‌مدارنمایانی که با دیدن و شنیدن اخبار و گزارشات شبکه‌های مزدبگیری چون بی‌بی‌سی و صدای آمریکا احساساتی می شوند و بیانیه صادر می‌کنند و در حقیقت افسارشان از آن سوی مرزها کنترل می‌شود، هرگز دارای نظام فکری نیستند، هیچ آرمانی جز مطرح کردن خود ندارند و بی گمان هیچگاه نمی‌توان چنین اشخاصی را سیاست‌مدار نامید.

براساس ضرورت وجود نظام فکری و نقشه راهبردی برای هر سیاست‌مدار، توجیه این که «هر کس با هر عقیده‌ای می تواند طرفدار من باشد» جز پاره‌کردن و به آتش کشیدن تصویرحضرت امام خمینی(ره)، اهانت به مقدسات و سران و بزرگان کشور و ورود منافقان و جاسوسان به دستگاه فعالیت چنین سیاستمداری نتیجه‌ای دربرندارد و چنین می‌شود که از وی به عنوان آلتی برای معارضه با نظام اسلامی استفاده می‌شود.

نسبت دادن سیاست‌های عمرعاصی به مدافعان انقلاب نیز از نیرنگ‌های رنگ باخته‌ای است که امروزه بسیار بر سر زبان‌هاست. انتساب قتل ندا آقا سلطان و پاره کردن عکس امام خمینی(ره) به نیروهای بسیجی حلقه‌ای از این بازی کثیف است که به شدت پیگیری می‌شود لکن توجه به این نکته مهم است که نیروهای انقلاب پای درس مردانگی و غیرت حسین‌بن علی(ع) یاد گرفته‌اند خواسته حق خود را مردانه مطرح کنند و برای حق و حقیقت جان خود را نیز نثار کنند که حقیقت جز با راستی باقی نمی‌ماند، اگر قرار بود اسلام با غیر از خون حسین(ع) پایدار بماند، مسلم را مجالی بود تا با ضربتی شمشیر از پشت، دشمن دین را از پای درآورد که نکرد؛ اما رگ و ریشه این سیاست‌ عمرعاصی در جلسات حجاریان و نبوی به وضوح دیده می‌شود و جمله معروف «اصلاحات خون می‌خواهد» برمبنای همین سیاست از درون این تفکر اصلاح طلبانه بیرون آمده است.همه اینها نیست جز در سایه نداشتن بصیرت و تصمیم گیری بر اساس احساس محض.

بصیرت احساس را هدایت، منیت ها را کنترل، قبول شکست را آسان، استفاده از فرصت‌ها را به حداکثر و دشمنان را از طمع در منافع ملت و نظام اسلامی مایوس می کند.

به هر حال بصیرت عنصری کلیدی برای هر سیاستمداری است که می‌خواهد با وجود مشکلات داخلی و اتحاد دشمنان خارجی علیه مردم، در این کشور فعالیت سیاسی انجام دهد و هدف گفتاری و نیت واقعی‌اش جز خدمت به مردم و رشد جامعه ایرانی اسلامی نباشد./ پایان




موضوع مطلب : انتخابات, بصیرت, احساس
چهارشنبه 88 آذر 4 :: 11:29 صبح ::  نویسنده : روح الله عباسپور

وحدت گروه های سیاسی

در انتخابات دهم ریاست جمهوری تقریبا همه گروه‌ها، احزاب و اقشار مختلف مردم وارد رقابت انتخاباتی شدند به گونه‌ای که صحنه انتخابات جلوه و ادبیات تازه‌ای به خود گرفت به گونه‌ای که با آنچه در طول سی سال گذشته شاهدش بودیم بسیار متفاوت بود و البته شور و اشتیاق انتخاباتی به حدی بالا بود که اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم در این دوره شاهد تب انتخاباتی بودیم.

به هر حال همه آنچه پیش از انتخابات روی داد مثبت و عاقلانه نبود و چه بسا بسیاری از حوادث پس از انتخابات را بتوان در ماجراهای پیش از آن ریشه‌یابی کرد. عملکرد افراطی گروه‌ها و افراد، منفعت‌طلبی‌های برخی دیگر و سکوت معنادار موثرین در مسائل سیاسی کشور وضعیت را به گونه‌ای کرد که طمع گرگ‌های آمریکایی و اروپایی را برانگیخت و آنان را برای دریدن گوشت منافع ملت دست به جیب کرد.

در این میان سفاهت، خیره‌سری و قانون‌گریزی برخی کاندیداها آنان را آتش بیار بدون مواجب دشمن به معرکه خود ساخته‌شان تبدیل کرد و در آن هرج و مرج برخی بدون تدبر و آینده‌نگری ماهیت خود را با مصاحبه‌ها، پیام‌ها و عملکردشان به ملت نشان دادند.

جالب آن که همان صورت‌های بر افروخته از خشم و فریاد و رگ‌های بیرون زده از عصبانیت و بی منطقی امروز که آرامش به کشور بازگشته، لبخندزنان با دسته‌های گل و تمسک به سخنان بنیانگذار مکتبی که قصدش را کرده بودند، دم از وحدت سر می‌دهند و حال که منافعشان را در دوستی و یکپارچگی می‌بینند وحدت‌گرا شده‌اند و پی میانجی می‌گردند و هر روز طرحی نو بر می‌اندازند غافل از این که هم‌پیاله شدن با همکاسگان بیگانه یعنی در آغوش کشیدن دشمن و چه زیبا گفت آن نکته‌دان که مگر انقلاب مردار است تا وحدت کنیم و هرکسی لختی از آن را به دندان کشد.

می‌گویند میانجی بیاوریم که قاضی مسلک باشد و چون مستحب است قاضی ابتدا طرفین دعوا را به مصالحه و آشتی دعوت کند، کار به حکم نکشد، غافل از آن که این استحباب در حقوق خصوصی است نه جزا، در جایی است که بین دو طرف، دعوایی مالی یا خانوادگی درگرفته نه در جایی که یک نفر مجرم است و در برابر همه مردم باید پاسخگو باشد که نقش حاکمیت در مسائل جزایی دفاعی است نه حمایتی و باید از حقوق مردم دفاع کند از این رو حق دارد راسا و بدون شاکی خصوصی وارد عمل شود وگرنه معنا ندارد قاضی، شاکی و متهم تجاوز به عنف را به مصالحه و آشتی دعوت کند.

آنچه در جریان پس از انتخابات روی داد بی گمان بر اثر قانون‌گریزی و بی منطقی برخی بود و در مجرمیت آنان شکی نیست و این نوشتار را مجال برشمردن عناوین اتهامی آنان نیست لکن حافظه تاریخ هیچگاه از یاد نخواهد برد که قدرت طلبانی که امروز دم از وحدت می‌زنند چگونه نزدیک به پنج هفته زندگی مردم را مختل کردند و باعث شدند علاوه بر میلیاردها ریال خسارت مادی، برخی خانواده‌ها متحمل فشارهای روحی و معنوی شوند و بر زندگی برخی دیگر داغ از دست رفتن عزیزی سایه افکند./ پایان




موضوع مطلب : انتخابات, قانون گریزی, وحدت

 

ماجرا از آنجا آغاز شد که کروبی روز جمعه عزمش را برای بازدید از نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ‌ها جزم کرد و به نمایشگاه رفت، ولی وقایعی رخ داد که شیخ تنها برای یکی از نزدیکانش بازگو کرده است. البته این «یکی از نزدیکان» شدت نزدیکی‌اش به حدی بوده که محرم اسرار شیخ بوده و رازش را به سایت‌ها و روزنامه‌ها فاش نکرده و شاید هم معاون اولش بوده است.

این نزدیک نقل کرده است: هنگامی که وارد نمایشگاه شدم جمع کثیری از طرفداران من (نه طرفداران موسوی) دورم حلقه زدند و شروع کردند به شعار دادن، ولی اشتباها توی شعارهاشون بجای اسم من از میرحسین استفاده می‌کردن که من بهشون تذکر دادم ولی شروع کردن به گفتن مرگ بر دیکتاتور. در این هنگام یکی از طرفداران من دو متری به هوا پرید و یه پس کردنی آبدار بهم زد، من به ذوق اومدم براش دست تکون دادم.

یکی دیکه از طرفدارام که به ذوق اومده بود برای ابراز احساسات به طرف اومد که محافظا جلوش رو گرفتند، بعد طرفدارانم شروع کردن به سردادن شعار «مرگ بر منافق» ولی من نفهمیدم که منافق چه ربطی به نمایشگاه مطبوعات داره.

خلاصه انبوهی از جمعیت دورم جمع شده بودند و از من استقبال می‌کردند. فشار جمعیت خیلی زیاد شده بود، من به دوستانم گفتم مواظب باشید توی این فشار به کسی تجاوز نکنند اگه خبری شد سریع اسمشو بدید من که توی لیست تجاوزات اضافه کنم. در ضمن از همه دخترای این دور و بر هم عکس بگیرید که اگه کسی رو سوار پیکان کردند بردند بعد جنازه یکی دیگه پیدا شد اسمش رو تو لیست شهدای 72 تن بیاریم عکسش رو هم برای اثبات کردن مطلبمون داشته باشیم، بلاخره بی بی سی و صدای آمریکا بی سند و مدرک حرفمون رو قبول نمی‌کنند.

خلاصه فشار داشت زیاد می‌شد که ما رو بردن تو بخش روابط عمومی نمایشگاه که پذیرایی کنند ولی طرفدارانم به طرف روابط عمومی آمدند و همه در و دیوار و ستون‌های این بخش را خراب کردند تا بتونند منو ببینند و برام دست تکون بدن.

محافظا که دیدن من الان شهید راه علاقه مردم به یک سیاستمدار مردم دوست می‌شم گفتند حاج آقا بریم اوضاع خیطه، تو پله‌های نمایشگاه دیگه کنترلی از خودم نداشتم و فشار جمعیت به حدی بود که داشتم سرنگون می‌شدم ولی خدا خیرش بده یکی از این محافظا یه گوله در کرد مردم یه خورده رفتن عقب‌تر، به قول ننه جونم تا نباشد چیزکی مردم نترسند از چیزها.

خلاصه داشتم دم در ماشین به احساسات مردم پاسخ می‌دادم که یکی از دوستدارانم لنگه کفشش رو به من هدیه داد ولی چون خیلی بو می‌داد ازش قبول نکردم. با این استقبالی که مردم از من کردن فکر کنم اگه دفعه بعد کاندید بشم حتما رای بیارم. فقط به شهرام جون بگید هوای ما رو داشته باشه.  /پایان

 




موضوع مطلب : بازدید کروبی از نمایشگاه مطبوعات, گزارش کروبی, طرفداران کروبی
سه شنبه 88 مهر 28 :: 11:2 عصر ::  نویسنده : روح الله عباسپور

میرحسین شکست خوردهکرزای

در اخبار گفته شد با این که حامد کرزای حدود یک ماه پیش با اعلام نتایج اولیه انتخابات از رقیب خود پیشی گرفته و رای او بالاتر از 50 درصد اعلام شد، لکن با اعتراض رقیب وی، کمیته مستقل شمارش مجدد آرا برخی از آرای وی را باطل اعلام کرد و کرزای تنها با کم داشتن چند صدم از کرسی ریاست جمهوری در دور اول انتخابات واماند و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به دور دوم کشیده شد.
اما نکته قابل توجه در این رویداد رفتار قانون‌مدارانه کرزای بود. وی بجای اعتراض و ادعای تقلب و تبانی و داد و هوار و اعلام جنگ‌های خیابانی و ادعای قتل و غارت و تجاوز جنسی و مصاحبه با بیگانگان و به رسمیت شناختن اسراییل و لگد زدن به ظرف شیر، با حضور در جمع خبرنگاران به قانون تمکین کرد و پذیرفت که در دور دوم انتخابات شرکت کند.
وی رای کمیته مستقل را پذیرفت و حاضر نشد با آبروی خود، نهاد قانونی کمیته مستقل و ملت افغانستان بازی کند و خوراک برای بیگانگان تهیه کند آنچه که موسوی و شیخ ساده لوح اصلاحات حاضر به پذیرش آن نشدند و جالب آنجاست که اینان و بسیاری از طرفداران سبز پوششان ملت افغانستان را به بی منطقی و عقب ماندگی فرهنگی متهم می‌کنند لکن این رفتار عاقلانه کرزای نشان داد که تنها کت و شلوار اتو کرده پوشیدن و پز جامعه مدنی را گرفتن دردی را دوا نمی‌کند با این پزها فقط می‌توان عکس یادگاری گرفت، بصیرت می‌خواهد که موسوی‌ها و کروبی مسلک‌ها آن را ندارند، با طناب اصلاحات به چاه رفتن نتیجه‌ای جز ماندن ته چاه ندارد. چاهی که اکنون موسوی و کروبی ته آن گیر افتاده‌اند چیزی است که با ساده‌لوحی، لجاجت و کم خردی خود آن را کنده‌اند و برای نجات از آن راهی جز بازگشت به قانون و عذرخواهی از مردم ندارند.  / پایان




موضوع مطلب : موسوی, انتخابات, کرزای
دوشنبه 88 مهر 6 :: 10:34 صبح ::  نویسنده : روح الله عباسپور

اکستازی سیاسی هم توهم‌زاست و فاز می‌دهد.

 و تو ای عالیجناب سبز پوش؛

اکس خورده بودی یا خورانده بودنت و به فاز توهم سبز غوطه‌ور شدی.

اکس خورده بودی که همه ملت را عاشق سینه چاک خود دیدی!

اکس خورده بودی که توهم قدرت کردی!

اکس خورده بودی که در رسانه، منتخب ملت را رمال و جادوگر و دروغگو نامیدی!

اکس خورده بودی که که به چیز چیز افتادی!

اکس خورده بودی که خود را اول‌ قانونگرای شهر پنداشتی و شعار قانونگرایی سر دادی!

اکس خورده بودی که زغال سنگ را حق مسلم هر ایرانی دانستی و انرژی هسته‌ای را نه!

اکس خورده بودی که اسراییل را متحد دهه چهل ایران پنداشتی و کمک به مظلوم را ضایع کردن حقوق شهروندی!

اکس خورده بودی که آغوش اوباما را مادرانه نامیدی و ذلت رابطه را به استقلال کشور ترجیح دادی!

اکس خورده بودی که گرانی و مشکلات سی سال گذشته را در 4 سال دیدی!

اکس خورده بودی که دولت اصل 44 را متهم به اقتصاد دولتی کردی که خود پایه‌گذارش بودی!

اکس خورده‌ بودی که پنداشتی شکست خوردگان سیاست و همفکران سکولارمذهبت می‌توانند تو را بر اریکه قدرت نشانند!

اکس خورده بودی که عکس بی حجاب همسرت را مشارکتی ها و مجاهدینی‌ها دست به دست می‌کردند و تو با دیدن عکس محجبه‌اش روی مدرکش ناموس‌پرست شدی!

اکس خورده بودی که رقص دخترکان فشن و پایکوبی پسرکان حیران را راه امام انگاشتی و خواستی زنده‌اش کنی!

اکس خورده بودی که هنوز انتخابات تمام نشده بود و تو در جمعی پیروزی‌ات را به خود تبریک گفتی!

اکس خورده بودی که توهم تقلب کردی و لجوجانه به پایش تمام شدی!

اکس خورده بودی که لشکرکشی به راه انداختی و روزها شهر نشینی را به مخاطره کشیدی!

اکس خورده بودی که آشوبگران را هم طرفداران خود تصور کردی و دلار‌های آمریکایی درون جیب‌هایشان را ندیدی!

اکس خورده بودی که امنیت و آرامش مردم را به هم زدی و عده‌ای را به کشتن دادی و همه را به پای نظام نوشتی!

اکس خورده بودی که هر چه در گوشت خواندند تعقل نکردی و انجام دادی!

اکس خوره بودی که کارت شد شرکت در مجلس ختم اموات ساختگی و اموات را در گور لرزاندی!

اکس خورده بودی که توهم کردی می‌توانی قانون اساسی را تغییر دهی!

اکس خورده بودی که می‌خواستی کار خمینی کنی، غافل از این که نشنیدی ندایش را که «تو غلط می‌کنی قانون را قبول نداری»

و هنوز هم اکس می‌خوری که هر روز بیانیه می‌دهی!

و هنوز هم اکس می خوری که دست به دامان مطرودین امام و انقلاب شده‌ای!

و هنوز هم اکس می‌خوری که خود را پیرو امام و رهرو خطش می‌پنداری!

به امید روزی که اکس‌هایت تمام شود و ... ./

 

 




موضوع مطلب : اکستازی سیاسی, توهم, لشکرکشی, امنیت
شنبه 88 مهر 4 :: 11:42 صبح ::  نویسنده : روح الله عباسپور

جنگ نرم

 جنگ نرم (Soft War) در فرهنگ سیاسی به معنای فروپاشی از درون و در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که «جامعه هدف» یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وا می دارد.
 جنگ نرم با هدف گرفتن فکر و اندیشه ملت‌ها نقش مهمی را در سست نمودن حلقه‌های فکری و فرهنگی جوامع ایفا می‌کند از این رو برخی کارشناسان معتقدند مهمترین ابزار در این رویارویی نهان رسانه‌ها و قلم نویسندگان است.
گروه‌های هدف در جنگ نرم، رهبران، نخبگان و توده‌های مردم هستند. نخبگان نیروهای میانی این نبرد را تشکیل می‌دهند و می‌توانند به عنوان تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان یک حکومت مطرح باشند. نخبگان جامعه مدنی مانند رهبران احزاب با آشفتگی ذهنی خود، می‌توانند ترس را به ذهن مردم انتقال دهند، وحشت ایجاد کنند و روحیه ملت را درهم بشکنند.  از این رو این گروه به عنوان یک هدف مورد همواره مورد توجه دشمن است، چرا که دگرگون کردن و نفوذ فکری در نخبگان بی‌بصیرت به صورت خودکار انحراف فکری بسیاری از مردم در در پی دارد و هزینه‌های دشمن را کاهش می‌دهد.
 از دیگر گروه‌های مورد هدف در جنگ نرم همواره دانشجویان و دانشگاهیان بوده‌اند، چرا که جنب و جوش، تحرک و بی‌پروایی این گروه به دلیل برخورداری از عنصر جوانی، کرسی ‌علمی، نفوذ کلام و گستردگی جغرافیایی حضور آنان در کشور هدف، می‌تواند ضمن کم کردن هزینه‌‌ها، دستگاه تبلیغی مناسبی نیز برای دشمن فراهم کند، به همین دلیل بزرگان کشور همواره از جنبش‌های دانشجویی حمایت و آنان را به گسترش فعالیت در زمیه عدالت خواهی تشویق‌ و آنان را به تفکر، تدبر و دوری از افراط و تفریط و پرهیز از اقدامات عجولانه دعوت کرده‌اند.
در جنگ نرم دشمن می‌کوشد تا با آماده کردن افکار عمومی به عنوان یکی از مهمترین عناصر توجیه حرکات سیاسی و نظامی، زمینه را برای رسیدن به اهداف خود توسط عناصر درونی جامعه هدف فراهم کند.
جنگ نرم و طراحی آن پیچیدگی‌ها و درجات خاص خود را دارد به گونه‌ای که در برخی موارد متخصصان این گونه جنگ‌ها می‌توانند با اندکی درنگ نقشه اصلی دشمن را شناسایی و با اطلاع رسانی به هنگام سبب هوشیار شدن اذهان سالم جامعه شوند و به کسانی که بر اساس منطق صحیح و به دور از لجبازی‌های سیاسی می‌اندیشند در ارایه تحلیل کمک کنند.
تاریخچه جنگ نرم دشمنان علیه جمهوری اسلامی ایران باز‌می‌گردد به دوران پس از جنگ‌های تسلیحاتی، فیزیکی و تحریم‌های سنگین اقتصادی. پس از این دوران دشمنان که از مقاومت دلیرانه مردم در پاسداری از مرز و بوم و حکومت خودخواسته خود در بهت فرو رفته بودند خود را با نوعی نظام سیاسی مواجه دیدند که به معادلات سکولاریستی آنان پاسخ‌های آزمایشگاهی نداد و ارزش‌های معنوی را بر ارزش‌های مادی برگزیده جوامع غربی ترجیح داده بود.
نمادهای ارزشی جامعه ایرانی ـ اسلامی و تاثیر آن بر فرهنگ عمومی حاکم بر این جامعه به گونه‌ای بود که در فرمول‌های تجربی غرب‌ساخته پاسخ درست نمی‌داد و معادلات آنها را بهم می‌زد به گونه‌ای که در برخی موارد تهدیدها را تبدیل به فرصتی مناسب برای بهره‌برداری حداکثری ایرانیان می‌کرد، هرچند بوق‌های تبلیغاتی غرب با علم به این مطلب، مساله را آن‌گونه که می‌خواستند و به آنها دیکته شده بود منعکس می‌کردند.
این مساله پریشانی ذهنی سیاستمداران غرب را فراهم کرد و آنان را وادار کرد تا با مطالعه جامعه ایران و نهادها و نمادهای ارزشی موجود در این جامعه به شناخت بهتر و در نتیجه تحلیل صحیح‌تری از آن برسند. بر اساس این اندیشه فعالیت گسترده‌ای با کمک دانشگاه‌ها، موسسات کوچک و اقماری مختلف و کمیته‌های ویژه سرویس‌های امنیتی و دیگر مراکز و نهادها آغاز شد.
دانشگاه‌ها با جذب و بورسیه کردن دانشجویان ایرانی و حمایت از تحقیقات و پایان‌نامه‌های با موضوعات تطبیقی، موسسات و بنیادهای مختلفی چون موسسات آماری، جمعیت‌های دفاع از حقوق بشر، برخی بنگاه‌های خبری و ... با جمع آوری اطلاعات و ارایه تحلیل‌های سیاسی و اجتماعی و نهادهای جاسوسی و امنیتی با استفاده از شگردهای خود پرونده‌ای از ایران فراهم کردند که مطالعه آن کلیدواژه‌هایی چون دین، معنویت، شهادت‌طلبی، فرهنگ انتظار، امام حسین(ع)، عاشورا، عزاداری، اهل‌بیت(ع)، هیات، امام زمان(عج)، ولایت، ولی فقه و دیگر کلمات را به دست می دهد. آنان فهمیدند در این کلیدواژه‌ها رمزی است که همواره برنامه‌ها، دسیسه‌ها وتوطئه‌هایشان را در ایران با شکست مواجه می‌کند از این رو تک تک این عناصر و نهادهای ارزشی را مورد حمله یا جایگزین‌سازی قرار دادند. لکن این کار با ظرافت خاصی از سوی برخی کج‌فهمان و دگراندیشان داخلی با بیانی به ظاهر علمی و منطقی اما سرشار از مغالطه‌ و سفسطه آغاز شد. طرح مسایلی چون افیون بودن دین، خشونت باربودن شهادت و شهادت طلبی، انتقام کشته‌شدگان بدر و خشونت پیامبر(ص) در این جنگ با شهادت امام حسین(ع) و جریان عاشورا، معصوم نبودن اهل‌بیت(ع)، امکان استیضاح امام زمان(عج)، مخالفت با ولایت مطلقه فقیه و تلاش در مخدوش کردن جایگاه آن از شبهاتی است که بارها و بارها در دوران به اصطلاح اصلاحات بر زبان دگراندیشان معلوم‌الحال در مجامعی که توان پاسخ‌گویی به آنها را نداشتند جاری شد و برخی رسانه‌های چمدان دلار بگیر به ترویج آن پرداختند.
در صحنه سیاسی هم کار به همین منوال پیش رفت. القای ناگزیر بودن ارتباط ذلیلانه با آمریکا و دیگر قدرت‌های استعماری، کامل بودن الگوی غربی دموکراسی، غیردموکراتیک بودن نهادهایی چون شورای نگهبان و ولایت فقیه و ترویج ادبیات سکولار سیاسی در قالب آزادی فعالیت احزاب در داخل از جمله این فعالیت‌ها بود.
اوج فعالیت و تلاش برای از بین بردن این نهادهای ارزشی در بین مردم و به ویژه نسل جوان در دوران اصلاحات صورت گرفت لکن هربار که ماه‌ها یا سال‌ها تلاش دشمنان برای به مخاطره کشیدن یکی از این نهادها می‌رفت تا به نتیجه برسد، رهبری داهیانه یک فقیه هوشیار از جایگاه ولایت فقیه همه چیز را به هم می‌زد و معادلات آنان را به بن‌بست می‌کشانید از این رو نبردی نه تنها آسان که جنگ نرم سخت آغاز شد. هدف در این رویارویی نهان ولی فقیه و جایگاه ولایت فقیه در نظام اسلامی بود، راه‌های مختلف آزمایش شد، از حمله به کوی دانشگاه با عنوان دستور رهبری تا نامه نوشیدن جام زهرو پذیرش ذلت؛ از طرح شبهات کلامی بین دانشجویان تا فحاشی‌ در جلسات خصوصی و شبکه‌های ماهواره‌ای جیره‌خوار، لکن نتیجه به دست آمده در هر مرحله مورد رضایت سران استعمار و اندیشمندان پلیدی واقع نمی‌شد.
در جریان انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری دشمن با درک این نکته که بهترین راه ضربه زدن به این جایگاه استفاده از عناصر نزدیک به آن یا به اصطلاح خودی‌هاست با طرحی پیچیده و با استفاده از همه شرایط سیاسی به وجود آمده در داخل کوشید تا با استفاده از ظرفیت هاشمی رفسنجانی که از یک سو از نزدیک‌ترین مسؤولان نظام به رهبری به شمار می‌رود و از سوی دیگر اختلاف نظر وی با دولت در مسایل مختلف سیاسی، اقتصادی و بین المللی آشکار بود، این مقابله را به نمایش بگذارد و با دامن زدن به آن از سوی عناصر داخلی بیشترین بهره‌ را ببرد.
در این میان کوته‌بینی برخی نامزدهای شکست خورده انتخابات که با حرکات غیرمعمول خود در جهان سیاست آگاهانه یا ناآگاهانه در حال ایجاد گسست در جامعه بودند فضای جامعه را به سمتی سوق داد که زمینه را برای پذیرش شایعات بی اساس آماده کرد. شایعاتی که نمونه‌ آن در اعلام اسامی کشته شدگان اغتشاشات و شکنجه جنسی بازداشت شدگان به سرعت رسانه‌ای و سرانجام دروغ‌پردازی افراد مغرض در آن مشخص شد.
به هر حال هر چند هاشمی رفسنجانی در ابتدا با نوشتن نامه‌ای به مقام معظم رهبری در ایام انتخابات وارد این بازی سیاسی شد و می‌رفت تا ندانسته بخش سخت جنگ نرم دشمن را عملیاتی کند لکن هوشیاری رهبری باز هم این فتنه را در گلوگاه موفقیت خود متوقف کرد و نماز جمعه تاریخی ایشان در 29 خرداد این طرح شوم را نقش برآب کرد و رییس مجلس خبرگان با موضع‌گیری‌های بعدی خود به ویژه در اجلاس رسمی خبرگان در هفته گذشته این پیام را به بدخواهان نظام اسلامی داد که هرگز از چارچوب نظام خارج نمی‌شود و تنها راه‌ برون رفت از مخاطرات و مشکلات جامعه اسلامی پیروی از ولی‌فقیه و تلاش برای حفظ ارکان اساسی نظام است، چرا که فتنه‌ها می‌گذرند ولی نظام با استواری به راه خود ادامه خواهد داد.
فتنه حوادث پس از انخابات نشان داد آنچه نخبگان سیاسی جامعه باید به آن توجه کنند مساله بصیرت است که بارها در کلام رهبری متبلور شده ، چرا که گاهی در جنگ نرم با همه فراست و نخبگی که افراد از خود نشان می‌دهند، فریب پیچیدگی طرح دشمن را می‌خورند و وارد گردونه‌ای می‌شوند که یا زیان جبران‌ناپذیری به بدنه نظام اسلامی وارد می‌کند.


منابع :

1- کتاب جنگ نرم؛ براندازی نرم در کشورهای مدل
2- روزنامه رسالت؛ جنگ نرم آمریکا علیه ایران؛ چیستی و چرایی؛ محمدمهدی انصاری
3- راهکارهای آمریکا در جنگ نرم با جمهوری اسلامی ایران؛ مهسا ماه‌پیشانیان
4- سایت جوان آنلاین، کالبدشکافی روش‌ها؛ از فریب تا سبک زندگی؛ امیر محبیان






موضوع مطلب : انتخابات, جنگ نرم, رهبر, هاشمی رفسنجانی
چهارشنبه 88 مهر 1 :: 10:35 عصر ::  نویسنده : روح الله عباسپور

ویروس سبزینه


بر اساس تازه‌ترین اخبار ویروسی خطرناک با نام سبزینه در جهان در حال گسترش است. دانشمندان محل تولید و نشر این ویروس خطرناک را ایران و آن را خطرناک‌تراز ویروس آنفولانزای خوکی اعلام کرده‌ و نسبت به اپیدمی آن هشدار داده‌اند.
این ویروس با رخنه‌ کردن در عقاید و باورهای انسان حس لجبازی، بی‌منطقی، خودبزرگ‌بینی و توهم قدرت را در فرد مبتلا افزایش می‌دهد.
از علائم این نارسایی می‌توان به سبز شدن مچ دست چپ یا راست و یا دیگر اعضای بدن مبتلایان اشاره کرد.
این عارضه نخستین بار در بهار سال جاری از سوی عالیجناب سبزپوش به جمع‌ کثیری از ایرانیان منتقل شد و تلاش مسئولان برای کنترل و بهبود آن هنوز ادامه دارد.
ویروس سبزینه آثار گوناگونی روی افراد مبتلا دارد و شدت و ضعف آن متفاوت است به گونه‌ای که در برخی تنها به سبز شدن مچ دست می‌انجامد، گروه دیگر را خیابان‌گرد می‌کند، برخی را به تولید شایعه و دروغ‌پردازی می‌اندازد، در گروهی از مبتلایان با تاثیر بر قلب و عقل، آنان را مظلوم‌ستیز می‌کند و در حادترین مرحله، فرد مبتلا به نفی خود و اطرافیان می‌شود و با حمله به دیگران و تخریب اموال و اماکن سعی در ارضای حس لجاجت و بی‌منطقی خود می‌کند، البته یکی از ویژ‌گی‌های این ویروس ایجاد خلاء وجودی است که مبتلایان می‌کوشند با انجام مصاحبه به ویژه با رسانه‌های یاری‌گرخارجی، دادن اطلاعات به آن سوی مرز‌ها و عضو شدن در گروهک‌های آن سوی آب، آن را کنترل کنند. از دیگر مشخصه‌های مبتلایان به سبزینه نفی هر آن چیزی است که باب میل آنان نباشد، حتی اگر آن چیز اعتراف هم‌گروه‌ها و هم کیشانشان باشد.
اندیشمندان عقده‌های شخصی و حزبی را زمینه‌ساز تولید، رشد و گسترش این ویروس خطرناک اعلام کرده‌اند و از همه فعالان و گروه‌های سیاسی خواسته‌اند با حرکت در چارچوب آرمان‌های نظام، انقلاب و قانون از ایجاد زمینه این عارضه دوری کنند. / پایان


 




موضوع مطلب : سبزینه, آنفولانزای خوکی, ویروس
<   1   2   3   4   5   >   
لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 5
  • بازدید دیروز: 38
  • کل بازدیدها: 83936