بیقرار عدالت آخرین مطالب دوشنبه 88 دی 14 :: 9:12 صبح :: نویسنده : روح الله عباسپور
1ـ بصیرت، بینش و فهمی است که در ماورای احساس و عواطف ما را در یافتن راه حق و دیدن حقیقت یاری میرساند. بصیرت همانند چراغی است که در تاریکی شبهای شک و تردید و در زمان التقاط حق و باطل میتواند بهترین همراه برای انسان باشد. ایمان، تقوا، علم، درایت و تفکر از جمله عوامل ایجاد و تقویت بصیرت در وجود افراد است لکن هر یک از آنها به تنهایی شاید نتواند این امر را محقق سازد. موید این سخن برخی اساتید خارجنشین و عالمان و نخبگان داخلی هستند که هر روز با تنگ نظری به مسائل مینگرند و با طرح شبهات و تحریک عواطف و احساسات مردم، مشکلی به بار میآورند. 2ـ این که عموم مردم و حتی درسخواندهها به خاطر محدود بودن اطلاعات و آگاهیهایشان در زمینههای مختلف در بسیاری از موارد با کمک احساس خود تصمیمگیری میکنند امری روشن است که نیازی به ارائه ادله وسیع علمی برای اثبات آن نیست چه آن که هر کس با مراجعه به وجدان خویش درستی این سخن را تصدیق میکند، کما این که هیچ یک از طرفداران تیم آبی یا قرمز دلیلی منطقی بر این طرفداری ندارند و در نهایت پاسخشان به عشق و احساس بازمیگردد. لکن در میان برخورد افراد با این مساله متفاوت و به گونههای مختلف بروز میکند، برخی مطیع احساس خود هستند و به راحتی از آن پیروی میکنند و برای آن هزینه میکنند، چه این که بسیاری از موارد اسراف در زندگی بر این مبنا پایهریزی میشود، گروهی دیگر برای فرار از متهم شدن به پیروی از احساسات به دنبال توجیهی می گردند تا عملشان را در سایه این توجیه، بر مبنای تعقل و اندیشه جلوه دهند و محملی برای گریز از بی منطقی خود مهیا کنند، برخی نیز با سرکوب کردن احساسات خود، برای هر مساله، هر چند ساده و پیش پا افتاده، پی دلیل عقلی و منطقی می گردند و بدین گونه زندگی خود را دچار مشکل میکنند. 3ـ در زندگی سیاسی انسان نیز احساس نقش موثر و فراگیری دارد به گونهای که در دستگاه باطل نیز احساس وجود دارد لکن این احساس بر محور دنیا و لذتهای دنیوی است از این رو رفتار ظالمانه یزید و لشکریانش با سالار شهیدان، یاران و خانواده ایشان بر اساس لذت پیروزی و انتقام امری عادی و تعریف شده است هرچند در این میان به زنان و اطفال نیز آسیبهای فراوان برسد. در عوض احساس در دستگاه حق، انسان را به چیزی فراتر از دنیا دعوت می کند از این رو در اوج احساس عاشورا «ما رایت الا جمیلا» بروز میکند که خود به تنهایی نشان حقیقت و راستی است. 4ـ برای هدایت احساس و شناخت احساس دنیوی و الهی و برای دوری از سقوط در سیاه چاله التقاط حق و باطل چارهای نیست تا به سوی ایجاد و تقویت بصیرت حرکت کرد. بصیرت کمک میکند تا دید انسان از گیر محدودیتهای احساس رها شود، فراتر از محاسبات عقلساخته را دریابد و شجاعانه تصمیمگیری کند. لکن آفت بصیرت لجاجت، خودپرستی و داشتن تعلقات دنیوی است. این مساله را در وضعیت سیاسی کنونی کشور میتوان به خوبی درک کرد. حتی در ابتدایی ترین و به هم ریخته ترین نظام های سیاسی در جهان، جایگاه یا قانونی را برای پایان دادن به مناقشات احتمالی در نظر گرفتهاند، این جایگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی به ولی فقیه سپرده شده است، لکن شکست خوردگان سیاسی کنونی نه تنها حرمت این جایگاه را حفظ نکردند که با زیر سوال بردن قانون اساسی، صلاحیت سیاسی خود را نیز از دست دادند. حمله به ارکان و نهادهای مختلف انقلاب از جمله شورای نگهبان، بسیج، سپاه، وزارت اطلاعات و اهانت به روسای قوای مجریه و قضاییه، فراقانونی عمل کردن، نپذیرفتن حرف هیچ کس مگر خود، فرصت طلبی برای به جنجال کشیدن و ملتهب کردن کشور جهت سوء استفادههای شخصی و حزبی و تبدیل کردن یک اختلاف داخلی به معارضه با نظام از سوی سیاستمدارانی که خواستار حضور فعال در عرصه اجتماع و تصمیمگیریهای مهم کشور هستند بعید به نظر میرسد مگر آن که دچار شیزوفرنی سیاسی شده باشند. اصولا انسانهایی که مدعی رهبری افکار یک گروهی از مردم هستند دارای نظام فکری و دکترین تعریف شدهای بر اساس اعتقادات و آموزههای مورد قبولشان هستند لکن سیاستمدارنمایانی که با دیدن و شنیدن اخبار و گزارشات شبکههای مزدبگیری چون بیبیسی و صدای آمریکا احساساتی می شوند و بیانیه صادر میکنند و در حقیقت افسارشان از آن سوی مرزها کنترل میشود، هرگز دارای نظام فکری نیستند، هیچ آرمانی جز مطرح کردن خود ندارند و بی گمان هیچگاه نمیتوان چنین اشخاصی را سیاستمدار نامید. براساس ضرورت وجود نظام فکری و نقشه راهبردی برای هر سیاستمدار، توجیه این که «هر کس با هر عقیدهای می تواند طرفدار من باشد» جز پارهکردن و به آتش کشیدن تصویرحضرت امام خمینی(ره)، اهانت به مقدسات و سران و بزرگان کشور و ورود منافقان و جاسوسان به دستگاه فعالیت چنین سیاستمداری نتیجهای دربرندارد و چنین میشود که از وی به عنوان آلتی برای معارضه با نظام اسلامی استفاده میشود. نسبت دادن سیاستهای عمرعاصی به مدافعان انقلاب نیز از نیرنگهای رنگ باختهای است که امروزه بسیار بر سر زبانهاست. انتساب قتل ندا آقا سلطان و پاره کردن عکس امام خمینی(ره) به نیروهای بسیجی حلقهای از این بازی کثیف است که به شدت پیگیری میشود لکن توجه به این نکته مهم است که نیروهای انقلاب پای درس مردانگی و غیرت حسینبن علی(ع) یاد گرفتهاند خواسته حق خود را مردانه مطرح کنند و برای حق و حقیقت جان خود را نیز نثار کنند که حقیقت جز با راستی باقی نمیماند، اگر قرار بود اسلام با غیر از خون حسین(ع) پایدار بماند، مسلم را مجالی بود تا با ضربتی شمشیر از پشت، دشمن دین را از پای درآورد که نکرد؛ اما رگ و ریشه این سیاست عمرعاصی در جلسات حجاریان و نبوی به وضوح دیده میشود و جمله معروف «اصلاحات خون میخواهد» برمبنای همین سیاست از درون این تفکر اصلاح طلبانه بیرون آمده است.همه اینها نیست جز در سایه نداشتن بصیرت و تصمیم گیری بر اساس احساس محض. بصیرت احساس را هدایت، منیت ها را کنترل، قبول شکست را آسان، استفاده از فرصتها را به حداکثر و دشمنان را از طمع در منافع ملت و نظام اسلامی مایوس می کند. به هر حال بصیرت عنصری کلیدی برای هر سیاستمداری است که میخواهد با وجود مشکلات داخلی و اتحاد دشمنان خارجی علیه مردم، در این کشور فعالیت سیاسی انجام دهد و هدف گفتاری و نیت واقعیاش جز خدمت به مردم و رشد جامعه ایرانی اسلامی نباشد./ پایان موضوع مطلب : انتخابات, بصیرت, احساس چهارشنبه 88 آذر 4 :: 11:29 صبح :: نویسنده : روح الله عباسپور
در انتخابات دهم ریاست جمهوری تقریبا همه گروهها، احزاب و اقشار مختلف مردم وارد رقابت انتخاباتی شدند به گونهای که صحنه انتخابات جلوه و ادبیات تازهای به خود گرفت به گونهای که با آنچه در طول سی سال گذشته شاهدش بودیم بسیار متفاوت بود و البته شور و اشتیاق انتخاباتی به حدی بالا بود که اغراق نکردهایم اگر بگوییم در این دوره شاهد تب انتخاباتی بودیم. به هر حال همه آنچه پیش از انتخابات روی داد مثبت و عاقلانه نبود و چه بسا بسیاری از حوادث پس از انتخابات را بتوان در ماجراهای پیش از آن ریشهیابی کرد. عملکرد افراطی گروهها و افراد، منفعتطلبیهای برخی دیگر و سکوت معنادار موثرین در مسائل سیاسی کشور وضعیت را به گونهای کرد که طمع گرگهای آمریکایی و اروپایی را برانگیخت و آنان را برای دریدن گوشت منافع ملت دست به جیب کرد. در این میان سفاهت، خیرهسری و قانونگریزی برخی کاندیداها آنان را آتش بیار بدون مواجب دشمن به معرکه خود ساختهشان تبدیل کرد و در آن هرج و مرج برخی بدون تدبر و آیندهنگری ماهیت خود را با مصاحبهها، پیامها و عملکردشان به ملت نشان دادند. جالب آن که همان صورتهای بر افروخته از خشم و فریاد و رگهای بیرون زده از عصبانیت و بی منطقی امروز که آرامش به کشور بازگشته، لبخندزنان با دستههای گل و تمسک به سخنان بنیانگذار مکتبی که قصدش را کرده بودند، دم از وحدت سر میدهند و حال که منافعشان را در دوستی و یکپارچگی میبینند وحدتگرا شدهاند و پی میانجی میگردند و هر روز طرحی نو بر میاندازند غافل از این که همپیاله شدن با همکاسگان بیگانه یعنی در آغوش کشیدن دشمن و چه زیبا گفت آن نکتهدان که مگر انقلاب مردار است تا وحدت کنیم و هرکسی لختی از آن را به دندان کشد. میگویند میانجی بیاوریم که قاضی مسلک باشد و چون مستحب است قاضی ابتدا طرفین دعوا را به مصالحه و آشتی دعوت کند، کار به حکم نکشد، غافل از آن که این استحباب در حقوق خصوصی است نه جزا، در جایی است که بین دو طرف، دعوایی مالی یا خانوادگی درگرفته نه در جایی که یک نفر مجرم است و در برابر همه مردم باید پاسخگو باشد که نقش حاکمیت در مسائل جزایی دفاعی است نه حمایتی و باید از حقوق مردم دفاع کند از این رو حق دارد راسا و بدون شاکی خصوصی وارد عمل شود وگرنه معنا ندارد قاضی، شاکی و متهم تجاوز به عنف را به مصالحه و آشتی دعوت کند. آنچه در جریان پس از انتخابات روی داد بی گمان بر اثر قانونگریزی و بی منطقی برخی بود و در مجرمیت آنان شکی نیست و این نوشتار را مجال برشمردن عناوین اتهامی آنان نیست لکن حافظه تاریخ هیچگاه از یاد نخواهد برد که قدرت طلبانی که امروز دم از وحدت میزنند چگونه نزدیک به پنج هفته زندگی مردم را مختل کردند و باعث شدند علاوه بر میلیاردها ریال خسارت مادی، برخی خانوادهها متحمل فشارهای روحی و معنوی شوند و بر زندگی برخی دیگر داغ از دست رفتن عزیزی سایه افکند./ پایان موضوع مطلب : انتخابات, قانون گریزی, وحدت شنبه 88 آبان 2 :: 6:3 عصر :: نویسنده : روح الله عباسپور
ماجرا از آنجا آغاز شد که کروبی روز جمعه عزمش را برای بازدید از نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها جزم کرد و به نمایشگاه رفت، ولی وقایعی رخ داد که شیخ تنها برای یکی از نزدیکانش بازگو کرده است. البته این «یکی از نزدیکان» شدت نزدیکیاش به حدی بوده که محرم اسرار شیخ بوده و رازش را به سایتها و روزنامهها فاش نکرده و شاید هم معاون اولش بوده است. این نزدیک نقل کرده است: هنگامی که وارد نمایشگاه شدم جمع کثیری از طرفداران من (نه طرفداران موسوی) دورم حلقه زدند و شروع کردند به شعار دادن، ولی اشتباها توی شعارهاشون بجای اسم من از میرحسین استفاده میکردن که من بهشون تذکر دادم ولی شروع کردن به گفتن مرگ بر دیکتاتور. در این هنگام یکی از طرفداران من دو متری به هوا پرید و یه پس کردنی آبدار بهم زد، من به ذوق اومدم براش دست تکون دادم. یکی دیکه از طرفدارام که به ذوق اومده بود برای ابراز احساسات به طرف اومد که محافظا جلوش رو گرفتند، بعد طرفدارانم شروع کردن به سردادن شعار «مرگ بر منافق» ولی من نفهمیدم که منافق چه ربطی به نمایشگاه مطبوعات داره. خلاصه انبوهی از جمعیت دورم جمع شده بودند و از من استقبال میکردند. فشار جمعیت خیلی زیاد شده بود، من به دوستانم گفتم مواظب باشید توی این فشار به کسی تجاوز نکنند اگه خبری شد سریع اسمشو بدید من که توی لیست تجاوزات اضافه کنم. در ضمن از همه دخترای این دور و بر هم عکس بگیرید که اگه کسی رو سوار پیکان کردند بردند بعد جنازه یکی دیگه پیدا شد اسمش رو تو لیست شهدای 72 تن بیاریم عکسش رو هم برای اثبات کردن مطلبمون داشته باشیم، بلاخره بی بی سی و صدای آمریکا بی سند و مدرک حرفمون رو قبول نمیکنند. خلاصه فشار داشت زیاد میشد که ما رو بردن تو بخش روابط عمومی نمایشگاه که پذیرایی کنند ولی طرفدارانم به طرف روابط عمومی آمدند و همه در و دیوار و ستونهای این بخش را خراب کردند تا بتونند منو ببینند و برام دست تکون بدن. محافظا که دیدن من الان شهید راه علاقه مردم به یک سیاستمدار مردم دوست میشم گفتند حاج آقا بریم اوضاع خیطه، تو پلههای نمایشگاه دیگه کنترلی از خودم نداشتم و فشار جمعیت به حدی بود که داشتم سرنگون میشدم ولی خدا خیرش بده یکی از این محافظا یه گوله در کرد مردم یه خورده رفتن عقبتر، به قول ننه جونم تا نباشد چیزکی مردم نترسند از چیزها. خلاصه داشتم دم در ماشین به احساسات مردم پاسخ میدادم که یکی از دوستدارانم لنگه کفشش رو به من هدیه داد ولی چون خیلی بو میداد ازش قبول نکردم. با این استقبالی که مردم از من کردن فکر کنم اگه دفعه بعد کاندید بشم حتما رای بیارم. فقط به شهرام جون بگید هوای ما رو داشته باشه. /پایان
موضوع مطلب : بازدید کروبی از نمایشگاه مطبوعات, گزارش کروبی, طرفداران کروبی سه شنبه 88 مهر 28 :: 11:2 عصر :: نویسنده : روح الله عباسپور
در اخبار گفته شد با این که حامد کرزای حدود یک ماه پیش با اعلام نتایج اولیه انتخابات از رقیب خود پیشی گرفته و رای او بالاتر از 50 درصد اعلام شد، لکن با اعتراض رقیب وی، کمیته مستقل شمارش مجدد آرا برخی از آرای وی را باطل اعلام کرد و کرزای تنها با کم داشتن چند صدم از کرسی ریاست جمهوری در دور اول انتخابات واماند و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان به دور دوم کشیده شد. موضوع مطلب : موسوی, انتخابات, کرزای دوشنبه 88 مهر 6 :: 10:34 صبح :: نویسنده : روح الله عباسپور
اکستازی سیاسی هم توهمزاست و فاز میدهد. و تو ای عالیجناب سبز پوش؛ اکس خورده بودی یا خورانده بودنت و به فاز توهم سبز غوطهور شدی. اکس خورده بودی که همه ملت را عاشق سینه چاک خود دیدی! اکس خورده بودی که توهم قدرت کردی! اکس خورده بودی که در رسانه، منتخب ملت را رمال و جادوگر و دروغگو نامیدی! اکس خورده بودی که که به چیز چیز افتادی! اکس خورده بودی که خود را اول قانونگرای شهر پنداشتی و شعار قانونگرایی سر دادی! اکس خورده بودی که زغال سنگ را حق مسلم هر ایرانی دانستی و انرژی هستهای را نه! اکس خورده بودی که اسراییل را متحد دهه چهل ایران پنداشتی و کمک به مظلوم را ضایع کردن حقوق شهروندی! اکس خورده بودی که آغوش اوباما را مادرانه نامیدی و ذلت رابطه را به استقلال کشور ترجیح دادی! اکس خورده بودی که گرانی و مشکلات سی سال گذشته را در 4 سال دیدی! اکس خورده بودی که دولت اصل 44 را متهم به اقتصاد دولتی کردی که خود پایهگذارش بودی! اکس خورده بودی که پنداشتی شکست خوردگان سیاست و همفکران سکولارمذهبت میتوانند تو را بر اریکه قدرت نشانند! اکس خورده بودی که عکس بی حجاب همسرت را مشارکتی ها و مجاهدینیها دست به دست میکردند و تو با دیدن عکس محجبهاش روی مدرکش ناموسپرست شدی! اکس خورده بودی که رقص دخترکان فشن و پایکوبی پسرکان حیران را راه امام انگاشتی و خواستی زندهاش کنی! اکس خورده بودی که هنوز انتخابات تمام نشده بود و تو در جمعی پیروزیات را به خود تبریک گفتی! اکس خورده بودی که توهم تقلب کردی و لجوجانه به پایش تمام شدی! اکس خورده بودی که لشکرکشی به راه انداختی و روزها شهر نشینی را به مخاطره کشیدی! اکس خورده بودی که آشوبگران را هم طرفداران خود تصور کردی و دلارهای آمریکایی درون جیبهایشان را ندیدی! اکس خورده بودی که امنیت و آرامش مردم را به هم زدی و عدهای را به کشتن دادی و همه را به پای نظام نوشتی! اکس خورده بودی که هر چه در گوشت خواندند تعقل نکردی و انجام دادی! اکس خوره بودی که کارت شد شرکت در مجلس ختم اموات ساختگی و اموات را در گور لرزاندی! اکس خورده بودی که توهم کردی میتوانی قانون اساسی را تغییر دهی! اکس خورده بودی که میخواستی کار خمینی کنی، غافل از این که نشنیدی ندایش را که «تو غلط میکنی قانون را قبول نداری» و هنوز هم اکس میخوری که هر روز بیانیه میدهی! و هنوز هم اکس می خوری که دست به دامان مطرودین امام و انقلاب شدهای! و هنوز هم اکس میخوری که خود را پیرو امام و رهرو خطش میپنداری! به امید روزی که اکسهایت تمام شود و ... ./
موضوع مطلب : اکستازی سیاسی, توهم, لشکرکشی, امنیت شنبه 88 مهر 4 :: 11:42 صبح :: نویسنده : روح الله عباسپور
جنگ نرم (Soft War) در فرهنگ سیاسی به معنای فروپاشی از درون و در حقیقت شامل هرگونه اقدام روانی و تبلیغات رسانه ای است که «جامعه هدف» یا گروه هدف را نشانه می گیرد و بدون درگیری نظامی و گشوده شدن آتش رقیب را به انفعال یا شکست وا می دارد.
1- کتاب جنگ نرم؛ براندازی نرم در کشورهای مدل موضوع مطلب : انتخابات, جنگ نرم, رهبر, هاشمی رفسنجانی چهارشنبه 88 مهر 1 :: 10:35 عصر :: نویسنده : روح الله عباسپور
موضوع مطلب : سبزینه, آنفولانزای خوکی, ویروس |
||