بیقرار عدالت آخرین مطالب پنج شنبه 88 دی 17 :: 6:21 عصر :: نویسنده : روح الله عباسپور
نگاهی گذرا به کارنامه هشت ساله دولت اصلاحات و فعالیت های این جریان پس از ظهور و بروز و نیز تامل در اندیشه طراحان و صاحب فکران این جریان نشان می دهد حرکتهایی که به نام اصلاحات در عرصه سیاسی و اجتماعی انجام می شود مبتنی بر یک سری پیش فرض های طراحی شده است که بسان بازی شطرنج با تامل قبلی انجام می شود و در این مسیر رسیدن به هدف، اصلی اساسی به شمار می آید که توجیه کننده حرکات مهره های آن است. انتخابات دهم ریاست جمهوری به روشنی نشان داد که متولیان و به ظاهر اندیشمندان اصلاحات برای رسیدن به آنچه در ذهن می پرورانند هیچ باکی از جلب حمایت بیگانگان ندارند، شاهد بر آن هم سکوت آنان در برابر حمایت، دخالت و خط دهی های بیگانگان به ویژه آمریکا و انگلیس در جریان فعالیت های حزبی اصلاح طلبان است. جریاناتی که در چند هفته گذشته در عرصه سیاسی و اجتماعی در ایران روی داد سئوالات زیادی را در اذهان ایجاد می کند که پاسخ به هر یک نیازمند تحلیل همه جانبه از همه اطراف قضیه است. 1. پاره کردن و آتش زدن تصویر حضرت امام خمینی (ره): شاید گفتن این نکته گزاف نباشد که هر تازه سیاستمدار آماتور در جامعه ایران به وضوح می داند که فعالیت ها و بازی های سیاسی در این کشور محدود به حدود قرمزی از جمله مسایل اخلاقی، اعتقادی، دینی و ... است. از این رو پس از این واقعه آنچه به سرعت بر سر زبان ها افتاد حکایت از نسبت دادن سیاستی عمر وعاصی به نیروهای انقلاب داشت. چیزی که کارنامه و عملکرد اصلاح طلبان بسیار سزاوارتر به آن است و جمله اصلاحات خون می خواهد برگفته از این تفکر است. اما واقعیت به دور از هوچی گری های گروه ها و افراد سیاسی این است که تصویر حضرت امام (ره) در جریان اغتشاش منتسب به طرفداران نامزد اصلاح طلب پاره و به آتش کشیده شد. 2. حرمت شکنی روز عاشورا: بازی با احساسات و عواطف دینی و مذهبی مردم در طول تاریخ همواره با واکنش سریع و تند اقشار مختلف سیاسی مواجه شده است. در این باره بنیانگذار جمهوری اسلامی خطاب به استکبار جهانی می فرماید: اگر شما در برابر دین ما بایستید ما با تمام وجود در مقابل دنیای شما می ایستیم، ملت ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از آن به خوبی این کلام امام راحل را در عمل به جهانیان نشان داده اند. نمونه بارز و به روز آن راهپیمایی بزرگ عاشوراییان در تاریخ نهم دیماه در سراسر کشور بود که البته پیش بینی چنین واکنشی برای کسی که حتما چند سال در ایران زندگی کرده است کار سختی نبود. فرق این مرحله به مرحله قبلی در واکنش خارجی آن بود، پس از پاره شدن تصویر حضرت امام (ره) هر چند رسانه ای خود فروخته تحلیل های گوناگونی ارائه دادند و برخی از آنها نیز توانستند خوشحالی خود را از این جریان پنهان نگه دارند اما هیچ یک از سران کشورهای غربی که قبلا در وقایع ایران به سادگی اظهار نظر می کردند در این جریان به صراحت واکنشی نشان ندادند اما در جریان حرمت شکنی عاشورا شخص اوباما، نخست وزیر انگلیس و وزیر امور خارجه فرانسه اظهار نظر کرد و گویا با توجه به شناختی که از ویژگی های شیعیان و ارادت ایشان به ساحت حضرت امام حسین(ع) و واقعه عاشورا داشتند نتوانستند به راحتی از کنار آن با سکوت بگذرند و شاید اصلا این حرکت بخاطر جلب نظر دوباره سران استکبار بود. به هر حال با توجه به اینکه این دو جریان یک حالت پله کانی از اهانت به مقدسات و بازی با احساسات مردم را داشت شاید بتوان به رابطه ای مستقیم بین سران این حرکت با دول غرب اشاره کرد. با وجود این نمی توان گفت این جریانات بدون برنامه ریزی و دعوت قبلی و تنها به صورت خودجوش از سوی عده ای خداجو صورت گرفته است چرا که بیان این سخن بیشتر به طنزی ابلهانه می ماند. دقت در آثار منتشر شده در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری در دوران اصلاحات و تمرکز لیدرهای فکری اصلاح طلبان در آن دوره به خوبی نشان می دهد بیشترین مباحث مورد بررسی در آن دوران مطالعه جامعه شناختی ایران در عرصه های گوناگون روش های جنگ روانی، بررسی نقاط مشترک و وحدت آفرین در جامعه ایرانی و عوامل و نقاط اختلاف زا در این جامعه و دیگر مباحث بوده است. بنابراین نمی توان پذیرفت سردمداران اصلاحات نتوانستند واکنش نقشه های خود را پیش بینی کنند از این رو در تحلیل این وقایع می توان دو احتمال خودزنی اصلاحات و گام بعدی آن جریان را مطرح کرد. لکن خودزنی های گروه های سیاسی در طول تاریخ نشان داده که این حرکت باید همراه با آینده نگری و با روشی اغواگرانه باشد تا پس از خودزنی، حمایت های مردمی را به دلیل مظلومیت نمایی و ... به دست آورد و پس از مدتی سکوت یا فعالیت آرام بتواند با تجدید نیرو، باز به سطح عرصه سیاسی کشور باز گردد اما آنچه در این مدت در ایران گذشت را نمی توان خودزنی یک حزب دانست چرا که برای این بازی آنگونه نابخردانه عمل شد که انزجار عمومی را در پی داشت. از این رو باید نظریه دیگر یعنی «گام بعدی اصلاحات» را بررسی کرد. گامی که با آگاهی از شرایط و اوضاع و احوال جامعه ایرانی و خروش مردم در روزهای گذشته بر داشته خواهد شد. اگر دبیر مجمع تشخیص مصحلت نظام را با توجه به نوع عملکرد و رویکردهای مختلف و متضادش در طول انتخابات و پس از آن، بازی خورده جریان اصلاحات بدانیم نامه به رهبر انقلاب و سپس انتشار بیانیه هفدهم موسوی را می توان مقدمات گام بعدی اصلاحات دانست که همه در راستای نظریه جام زهر است و البته نطفه آن را برخی نمایندگان دور ششم مجلس منعقد کردند و اکنون با روشی پیچیده و با درگیر کردن گروهی از داخل به همراه فشارهای بین المللی در حال پیگیری است./ پایان موضوع مطلب : اصلاحات, بیانیه هفدهم, حرمت شکنی, امام خمینی دوشنبه 88 دی 14 :: 9:12 صبح :: نویسنده : روح الله عباسپور
1ـ بصیرت، بینش و فهمی است که در ماورای احساس و عواطف ما را در یافتن راه حق و دیدن حقیقت یاری میرساند. بصیرت همانند چراغی است که در تاریکی شبهای شک و تردید و در زمان التقاط حق و باطل میتواند بهترین همراه برای انسان باشد. ایمان، تقوا، علم، درایت و تفکر از جمله عوامل ایجاد و تقویت بصیرت در وجود افراد است لکن هر یک از آنها به تنهایی شاید نتواند این امر را محقق سازد. موید این سخن برخی اساتید خارجنشین و عالمان و نخبگان داخلی هستند که هر روز با تنگ نظری به مسائل مینگرند و با طرح شبهات و تحریک عواطف و احساسات مردم، مشکلی به بار میآورند. 2ـ این که عموم مردم و حتی درسخواندهها به خاطر محدود بودن اطلاعات و آگاهیهایشان در زمینههای مختلف در بسیاری از موارد با کمک احساس خود تصمیمگیری میکنند امری روشن است که نیازی به ارائه ادله وسیع علمی برای اثبات آن نیست چه آن که هر کس با مراجعه به وجدان خویش درستی این سخن را تصدیق میکند، کما این که هیچ یک از طرفداران تیم آبی یا قرمز دلیلی منطقی بر این طرفداری ندارند و در نهایت پاسخشان به عشق و احساس بازمیگردد. لکن در میان برخورد افراد با این مساله متفاوت و به گونههای مختلف بروز میکند، برخی مطیع احساس خود هستند و به راحتی از آن پیروی میکنند و برای آن هزینه میکنند، چه این که بسیاری از موارد اسراف در زندگی بر این مبنا پایهریزی میشود، گروهی دیگر برای فرار از متهم شدن به پیروی از احساسات به دنبال توجیهی می گردند تا عملشان را در سایه این توجیه، بر مبنای تعقل و اندیشه جلوه دهند و محملی برای گریز از بی منطقی خود مهیا کنند، برخی نیز با سرکوب کردن احساسات خود، برای هر مساله، هر چند ساده و پیش پا افتاده، پی دلیل عقلی و منطقی می گردند و بدین گونه زندگی خود را دچار مشکل میکنند. 3ـ در زندگی سیاسی انسان نیز احساس نقش موثر و فراگیری دارد به گونهای که در دستگاه باطل نیز احساس وجود دارد لکن این احساس بر محور دنیا و لذتهای دنیوی است از این رو رفتار ظالمانه یزید و لشکریانش با سالار شهیدان، یاران و خانواده ایشان بر اساس لذت پیروزی و انتقام امری عادی و تعریف شده است هرچند در این میان به زنان و اطفال نیز آسیبهای فراوان برسد. در عوض احساس در دستگاه حق، انسان را به چیزی فراتر از دنیا دعوت می کند از این رو در اوج احساس عاشورا «ما رایت الا جمیلا» بروز میکند که خود به تنهایی نشان حقیقت و راستی است. 4ـ برای هدایت احساس و شناخت احساس دنیوی و الهی و برای دوری از سقوط در سیاه چاله التقاط حق و باطل چارهای نیست تا به سوی ایجاد و تقویت بصیرت حرکت کرد. بصیرت کمک میکند تا دید انسان از گیر محدودیتهای احساس رها شود، فراتر از محاسبات عقلساخته را دریابد و شجاعانه تصمیمگیری کند. لکن آفت بصیرت لجاجت، خودپرستی و داشتن تعلقات دنیوی است. این مساله را در وضعیت سیاسی کنونی کشور میتوان به خوبی درک کرد. حتی در ابتدایی ترین و به هم ریخته ترین نظام های سیاسی در جهان، جایگاه یا قانونی را برای پایان دادن به مناقشات احتمالی در نظر گرفتهاند، این جایگاه در قانون اساسی جمهوری اسلامی به ولی فقیه سپرده شده است، لکن شکست خوردگان سیاسی کنونی نه تنها حرمت این جایگاه را حفظ نکردند که با زیر سوال بردن قانون اساسی، صلاحیت سیاسی خود را نیز از دست دادند. حمله به ارکان و نهادهای مختلف انقلاب از جمله شورای نگهبان، بسیج، سپاه، وزارت اطلاعات و اهانت به روسای قوای مجریه و قضاییه، فراقانونی عمل کردن، نپذیرفتن حرف هیچ کس مگر خود، فرصت طلبی برای به جنجال کشیدن و ملتهب کردن کشور جهت سوء استفادههای شخصی و حزبی و تبدیل کردن یک اختلاف داخلی به معارضه با نظام از سوی سیاستمدارانی که خواستار حضور فعال در عرصه اجتماع و تصمیمگیریهای مهم کشور هستند بعید به نظر میرسد مگر آن که دچار شیزوفرنی سیاسی شده باشند. اصولا انسانهایی که مدعی رهبری افکار یک گروهی از مردم هستند دارای نظام فکری و دکترین تعریف شدهای بر اساس اعتقادات و آموزههای مورد قبولشان هستند لکن سیاستمدارنمایانی که با دیدن و شنیدن اخبار و گزارشات شبکههای مزدبگیری چون بیبیسی و صدای آمریکا احساساتی می شوند و بیانیه صادر میکنند و در حقیقت افسارشان از آن سوی مرزها کنترل میشود، هرگز دارای نظام فکری نیستند، هیچ آرمانی جز مطرح کردن خود ندارند و بی گمان هیچگاه نمیتوان چنین اشخاصی را سیاستمدار نامید. براساس ضرورت وجود نظام فکری و نقشه راهبردی برای هر سیاستمدار، توجیه این که «هر کس با هر عقیدهای می تواند طرفدار من باشد» جز پارهکردن و به آتش کشیدن تصویرحضرت امام خمینی(ره)، اهانت به مقدسات و سران و بزرگان کشور و ورود منافقان و جاسوسان به دستگاه فعالیت چنین سیاستمداری نتیجهای دربرندارد و چنین میشود که از وی به عنوان آلتی برای معارضه با نظام اسلامی استفاده میشود. نسبت دادن سیاستهای عمرعاصی به مدافعان انقلاب نیز از نیرنگهای رنگ باختهای است که امروزه بسیار بر سر زبانهاست. انتساب قتل ندا آقا سلطان و پاره کردن عکس امام خمینی(ره) به نیروهای بسیجی حلقهای از این بازی کثیف است که به شدت پیگیری میشود لکن توجه به این نکته مهم است که نیروهای انقلاب پای درس مردانگی و غیرت حسینبن علی(ع) یاد گرفتهاند خواسته حق خود را مردانه مطرح کنند و برای حق و حقیقت جان خود را نیز نثار کنند که حقیقت جز با راستی باقی نمیماند، اگر قرار بود اسلام با غیر از خون حسین(ع) پایدار بماند، مسلم را مجالی بود تا با ضربتی شمشیر از پشت، دشمن دین را از پای درآورد که نکرد؛ اما رگ و ریشه این سیاست عمرعاصی در جلسات حجاریان و نبوی به وضوح دیده میشود و جمله معروف «اصلاحات خون میخواهد» برمبنای همین سیاست از درون این تفکر اصلاح طلبانه بیرون آمده است.همه اینها نیست جز در سایه نداشتن بصیرت و تصمیم گیری بر اساس احساس محض. بصیرت احساس را هدایت، منیت ها را کنترل، قبول شکست را آسان، استفاده از فرصتها را به حداکثر و دشمنان را از طمع در منافع ملت و نظام اسلامی مایوس می کند. به هر حال بصیرت عنصری کلیدی برای هر سیاستمداری است که میخواهد با وجود مشکلات داخلی و اتحاد دشمنان خارجی علیه مردم، در این کشور فعالیت سیاسی انجام دهد و هدف گفتاری و نیت واقعیاش جز خدمت به مردم و رشد جامعه ایرانی اسلامی نباشد./ پایان موضوع مطلب : انتخابات, بصیرت, احساس |
||