شاید کمتر کسی فکر میکرد شور و هیجانی که پیش از انتخابات در جامعه وجود داشت پس از انتخابات بر اثر بی منطقی و لجاجت کودکانه کاندیداها به خشونت بگراید و طعم حضور چهل میلیونی مردم در انتخابات که پنجه به صورت مدعیان دموکراسی میزد با ادعاهای دروغ و رفتارهای غیرسیاسی موسوی و کروبی به تلخی گراید.
به هر حال موسوی و کروبی باید تا پایان عمر بی برکت خود به این سوال پاسخ دهند که بر اساس کدام مدرک و سند ادعای تقلب کردند؟
آیا ترک بودن موسوی و لر بودن رهنورد دلیل تقلب بود؟
آیا تعدد ستادهای انتخاباتی موسوی دلیل بر تقلب بود؟
یا حمایت متمولین از او؟
یا تعداد عکسهایی که بر در و دیوار زده بودند؟
یا عملکرد قوی دولت اصلاحات در رسیدگی به محرومین و انجام کارهای زیربنایی اقتصادی؟
به هر حال اگر هم تخلفی شده بود قانون راه برخورد با آن را مشخص کرده است. پریدن در آغوش دشمنان، به رسمیت شناختن منافقان و سلطنت طلبها و هم آواز شدن با آمریکا و انگلیس و اسراییل و انجام کارهای ضد امنیت ملی راهی است که جز احمقان به آن نمیپردازند.
موسوی و کروبی در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری طوری عمل کردند که گویا این آخرین انتخاباتی است که در ایران رخ داده است، چنان خود را باختند که همه چیز را باختند حتی احزاب متبوعشان را هم به مسلخ بردند و سبب نابودی آنها شدند، مگر نه این که در کشور 75 میلیونی، افکار و اندیشههای مختلفی وجود دارد که احزاب آنها میتوانست خط دهی و رهبری این افکار را به عهده داشته باشد.
عملکرد موسوی و کروبی نه تنها به نفع مردم و طرفدارانشان نبود بلکه خیانتی آشکار و دروغ و تقلبی بزرگ در فعالیت سیاسی آنان بود چرا که اینان عقدههای انزوای بیست ساله خود را به متن جامعه کشیدند و مردم را در مقابل مردم قرار دادند، کاری که سالهاست منافقین میکوشند به درصدی از آن نائل آیند.
امروز پس از گذشت یکسال از انتخابات، دست و پازدنهای این دو کاندید ورشکسته برای مظلوم نمایی نه تنها موثر نیست که این گونه حیله گریها حنایی است که دیگر رنگی نزد مردم ندارد و مردم در 14 خرداد نشان دادند که نه تنها از بی منطقی و حماقت سیاستمداران متنفرند که از هم پیالگان آنها هم دل خوشی ندارند و خواستار سیاستمداران مردمیاند نه حیلهگران سیاستمدارنما.
بررسی عملکرد این دو مدعی اصلاحات و ضرر و زیانی که موضعگیریهای آنان در طول یکسال گذشته به کشور و مردم وارد کرد امری است که تا کنون هیچ مرکز یا ارگانی به آن نپرداخته ولی بی گمان هر کس اخبار دیپلماسی خارجی ایران را قبل و بعد از انتخابات پیگیری میکرد به این نکته اذعان دارد که پس از انتخابات، ادبیات دیپلماسی کشورها در برابر ایران تغییر یافت و بر اثر خوش رقصیهای موسوی و کروبی، تمایل آمریکا و پیغام فرستادنهایش برای مذاکره تبدیل به قطعنامه تشدید تحریمها علیه ایران در آستانه ناکامی مدعیان اصلاحات در انتخابات شد به امید این که مزدوران داخلیاش در ایران به پشتوانه این قطعنامه کاری کنند./پایان
موضوع مطلب : موسوی, کروبی, 22خرداد, دروغ, قطعنامه